loading...
دلکده...
ahmad_f بازدید : 24 پنجشنبه 20 بهمن 1390 نظرات (0)
یک برگ دیگر از تقویم عمرم را پاره میکنم

امروز هم گذشت

با غم نبودنت

و سکوتی سنگین

و من شتابان در پی زمان بی هدف

فقط میروم...فقط میدوم

یاسها هم مثل من خسته اند از خزان  و سرما

گرمی مهر تو را  می خواهند

غنچه های باغ هم دیگر بهانه میگیرند

میان کوچه های تاریک غربت  و تنهایی

صدای قدمهایت را می شنوم ......اما نیستی

فقط صدایی مبهم

قول داده بودی تنهایم نگذاری

یادت هست؟

و رفتی و خورشید را هم بردی

و من در این کوچه های تنگ و تاریک

سر گردانم و منتظر

برگی از زندگی ام را ورق میزنم

امروز به پایان دفترم نزدیکم...

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 6
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 6
  • آی پی امروز : 12
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 9
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 9
  • بازدید ماه : 9
  • بازدید سال : 12
  • بازدید کلی : 630